علی آزاده

مطالب | عکس | خاطره

مطالب | عکس | خاطره

درباره من

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت همشهریان و بازدید کنندگان محترم اینجانب محمدعلی اسلامی(علی آزاده) بازنشسته آموزش وپرورش . این سایت جهت اطلاع رسانی از مطالب عمومی است ارتباط با مدیر سایت محمدعلی اسلامی شماره موبایل 09133231749 متشکرم

داستانهای کوتاه و خواندنی

دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۳۷ ق.ظ
بیاموزیم که:

1. با احمق بحث نکنیم و بگذاریم در دنیای احمقانه خویش، خوشبخت زندگی کند.

2. با وقیح (بی شرم و حیا) جدل نکنیم چون چیزی برای از دست دادن ندارد آنوقت روح ما را تباه می‌کند.

3. از حسود دوری کنیم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنیم باز از زندان تنگ حسادت بیرون نمی­آید.

4. تنهایی را به بودن در جمعی که ما را از خودمان جدا می کند، ترجیح دهیم.

5. از «از دست دادن» نهراسیم که ثروت ما به اندازه شهامت ما در نداشتن است.

6. بیشتر را بر کمتر ترجیح ندهیم که قدرت ما در نخواستن و منفعت ما در سبکباری است.

7. کمتر سخن بگوییم که بزرگی ما در حرفهایی است که برای نهفتن داریم، نه برای گفتن.

8. از سرعت خود بکاهیم، که آنان که سریع تر می دوند،فرصت اندیشیدن به خود نمی­دهند. (آهسته و پیوسته)

9. دیگران را ببینیم، تا در دام خویشتن محوری، اسیر نشویم.

10. از کودکان بیاموزیم، پیش از آن که بزرگ شوند و دیگر نتوان از آنان آموخت.



دوچرخه دزدی و نوع عرق

وقتی که بچه بودم هر شب دعا میکردم که خدا یک دوچرخه به من بدهد. بعد فهمیدم که اینطوری فایده ندارد. پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدا مرا ببخش.

هی با خود فکر می کنم، چگونه است که ما، در این سر دنیا، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها، در آن سر دنیا، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن

از شادروان دکتر شریعتی

یک همسر بی عیب و نقص چگونه می توان داشت؟

آیا تا به حال به یک سیب بی عیب و نقص برخورد کرده اید؟ شاید شما با یکی از آنها مواجه شده اید، اما با این حال هرگز نمی توانید بگویید واقعاً درون آن چگونه است مگر اینکه آن را از وسط نصف کنید. شاید داخل آن فاسد و خراب باشد. وقتی شما سیبی را با یک یا دو لک بر روی آن می خرید، آیا بریدن آن لک ها با یک چاقو ساده نیست؟
با این تعریف شما هرگز نمی توانید یک سیب عالی و بی عیب و نقص پیدا کنید.
بر همین قیاس احتمال آن بسیار کم است که یک مرد، یک همسر کامل و بی عیب و نقص، یا یک زن شوهر کامل و بی عیب و نقص، پیدا کند. از چاقوی ذهنی و روحی تان برای جدا کردن و از بین بردن نقاط بد و ضعف همسرتان استفاده کنید و بعد از آن شما تا حدود 96 درصد او را کامل خواهید یافت، به طوری که باور آن برایتان مشکل خواهد بود.
خوشبختانه خداوند چنان فکر و ذهن ما را خلق کرده تصورات ذهنی و باورها و عادات مان می تواند تا حدی با ارادة خودمان پاک شود و تغییر پیدا کند تنها آنچه که ما می خواهیم به یاد داشته باشیم می تواند در آنجا باقی بماند. و این عامل می تواند منجر به خوشبختی در زندگی زناشویی تان شود.
در بذل توجه، ستایش، تحسین و قدردانی نسبت به همسرتان خسّت به خرج ندهید و سخاوتمند باشید.

ما کسانی که به فکرمان هستند را به گریه می اندازیم. ما گریه می کنیم برای کسانی که به فکرمان نیستند. و ما به فکر کسانی هستیم که هیچوقت برایمان گریه نمی کنند. این حقیقت زندگی است. 
عجیب است ولی حقیقت دارد. اگر این را بفهمی، هیچوقت برای تغییر دیر نیست.


اصطلاح الهی 120سال زنده باشی از کجا آمده؟


شاید برای شما جالب باشد که بدانید وقتی که گاهی به هم می رسیم و می گوییم 120 سال زنده باشی یعنی چه و از کجا آمده؟ برای چه نمی گوییم 150 یا 100 سال یا ...

در ایران قدیم، سال کبیسه را به این صورت محاسبه می کردند که به جای اینکه هر 4 سال یک روز اضافه کنند و آن سال را سال کبیسه بنامند (حتما همه می دانند که تقویم فعلی که بنام تقویم جلالی نامیده می شون حاصل زحمات خیام و سایر دانشمندان قرن پنجم هجری است) هر 120 سال، یک ماه را جشن می گرفتند و کل ایران این جشن برپا بود.

برای این که بعضی‌ها ممکن بود یک بار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمی داد تا این جشن ها را دوباره ببینند (و بعضی ها هم این جشن را نمی دیدند) به همین دلیل دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کسی برای طرف مقابل آرزو می کرد تا آنقدر زنده باشد که این جشن باشکوه را ببیند و این به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد که وقتی به هم می رسیدند بگویند الهی که 120 سال زنده باشی.


جملات پشت کامیونی وانتی و...


لاستیک قلبمو با میخ نگات پنچر نکن.

بوق نزن ژیان میخورمت.

بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع عشق آمد و گفت من بی سوادم.

قربان وجودت که وجودم ز وجودت بوجود آمده مادر.

شتاب مکن همه مقصد خاک است .

رادیاتور عشق من ازبهر تو، آمد به جوش.

گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم.

تو هم قشنگی .

کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت.

سر پایینی برنده  سر بالایی شرمنده.

 کاش میشد سرنوشت را از سر نوشت

تند رفتن که نشد مردی

چشم انتظارم که برگردی.

یا اقدس  یا هیچکس

عشق یعنی بهش بگی دوسش نداری،  و بعد بری یه گوشه و حسابی گریه کنی.

محبت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم برنمیدارد.

دریای غم ساحل ندارد.

قربون دل غریب پرستت.

بی تو هرگز ............ باتو ؟؟؟؟ عمرا

دنبالم نیا اسیرم می شی.

همه از مرگ می ترسند من از رفیق نامرد.


معلم و دانش آموز وشعر بنی آدم


ﻣﻌﻠﻢ سر کلاس فارسی ﺍﺳﻢ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ کرﺩ. ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﭘﺎی ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻓﺖ. ﻣﻌﻠم گفت:ﺷﻌﺮ بنی ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ.
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺷﺮﻭﻉ کرﺩ:
بنی ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎی یکدیگرﻧﺪ         که ﺩﺭ ﺁﻓﺮینش ﺯ یک ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ
ﭼﻮ ﻋﻀﻮی ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ     ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ
ﺑﻪ ﺍینجا که ﺭسید ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ. ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: بقیه ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ!
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: یادم نمی آید.ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: یعنی چی؟ این ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍنستی ﺣﻔﻆ کنی؟!
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: ﺁخه مشکل ﺩﺍﺷﺘﻢ. ﻣﺎﺩﺭﻡ مریض ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﭘﺪﺭﻡ ﺳﺨﺖ کار می کند ﺍﻣﺎ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ، ﻣﻦ باید کارهای ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﻢ ﻭ ﻫﻮﺍی ﺧﻮﺍﻫﺮ برادرهایم ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ، ببخشید.
ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: «ببخشید! همین؟! مشکل ﺩﺍﺭی که ﺩﺍﺭی، باید ﺷﻌﺮ ﺭﻭ ﺣﻔﻆ می کردی. مشکلات ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺑﻮﻁ نمیشه!»
ﺩﺭ این ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ:
ﺗﻮ کز ﻣﺤﻨﺖ دیگران بی غمی      نشاید که ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ آدمی





نظرات  (۱)

حاجی همش آموزنده بود دستتون درد نکنه 

http://khabis.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی